دانلود ترتیل قرآن کریم به صوت استاد منشاوی
بخش اول این مجموعه شامل10جز سوم قرآن کریم
لینک دانلود:
دسته بندی : <-CategoryName->
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 21:59 - پنج شنبه 10 بهمن 1392
دانلود ترتیل قرآن کریم به صوت استاد منشاوی
بخش اول این مجموعه شامل10جز سوم قرآن کریم
لینک دانلود:
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 21:55 - پنج شنبه 10 بهمن 1392
دانلود ترتیل قرآن کریم به صوت استاد منشاوی
بخش اول این مجموعه شامل10جز دوم قرآن کریم
لینک دانلود:
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 21:48 - پنج شنبه 10 بهمن 1392
دانلود ترتیل قرآن کریم به صوت استاد منشاوی
بخش اول این مجموعه شامل10جز اول قرآن کریم
لینک دانلود:
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 22:21 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
دانلود ویدیو خیلی زیبا از سخنرانی اقای پناهیان در مورد قیامت دنیا
دانلود توسط لینک زیر:
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 22:18 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
دانلود ویدیو زیبا از تفسیر ایه 123 سوره بقره در مورد معاد که توسط اقای قرائتی این تفسیر انجام میشود.
دانلود توسط لینک زیر:
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 22:12 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
دانلود ویدیو زیبا در باره زندگی انسان
دانلود از طریق لینک زیر:
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 20:10 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
درج سیزدهم
خداوند در قرآن کریم در آیه 20 سوره مبارکه عنکبوت لزوم وجود دنیایی به نام آخرت را بیان میکند که در واقع این لزوم به این معناست که نبود آخرت بی معنی است و دنیا را بیهوده میکند .از این آیه می توان فهمی خدا وند جهانی پدید آورده تا در آن انسان ها جزای کار های خود را ببینند و این دنیای فعلی بیهوده نگردد.
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 19:28 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
درج دوازدهم
بسیاری از آیات قرآن نشانه های را به انسان ها میدهند که باعث کشف حقایق علمی جدید می شود به عنوان مثال آیه مبارکه 88 سوره نمل اشاره به حرکت کره زمین دارد و از این آیه ها برای نام بردن بسیار زیاد است .در واقع در دنیا افراد با گذشت زمان به علوم پی می برند و از بدو تول به علم آموزی می پردازند از این ها می توان نتیجه گرفت که از دیگر ویژگی های دنیا وجود انسان هابا علم محدود و شاید فاقد علم است.
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 18:57 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
درج یازدهم
در درج 6 گفتیم که دنیا پایان دارد ولی اکنون میگوییم که جهان اخرت پس از حساب رسی انسان به زندگی ای میرسد که دیگر پایانی ندارد و حیات اصلیش باید به همان حالت بماند این از ویژگی های جهان آخرت است که انسان ها در ان نمیتوانند تسلطی بر عمر خود داشته باشند در واقع هیچ گونه مرگی وجود ندارد .
نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 15:17 - چهار شنبه 9 بهمن 1392
درج دهم
در جهان بيني اسلامي هدف از آفرينش جهان هستي چيست؟
در رابطه با هدف آفرينش ابتدا بايد ديد مقصود از هدف چيست؟ اشتباهي كه معمولا در اين رابطه رخ ميدهد قياسكردن افعال الهي با كنشهاي انساني است. هدف در افعال بشري معمولا غايت فاعل است؛ يعني، كنشگر بر اساس نقص ونيازي كه در خود مييابد فعاليتي را آغاز ميكند و هدفش رفع آن نقص و تأمين نياز خويش است. اما در مورد افعال الهي، هدفبه اين معنا معقول نيست؛ زيرا او كمال مطلق است و او را نقصي نيست تا با انجام چيزي، آن نقص را برطرف سازد. در اينرابطه گفتني است كه :
1 ـ افعال الهي هدفمند است، به اين معنا كه كنشهاي او حكيمانه است و غايت افعال او غايات فعل است نه فاعل.مقصود از هدف در اين جا سرانجامي است كه آفريدههاي او بدان ميرسند و آن اتصال به منبع لايزال هستي و فناي در كمالمطلق است و به قول مولوي: چون قطرهاي كه در دريا افتد و دريا شود. او در آفرينشش در پي رفع نيازش نبود. بايد توجه داشت که لازم نيست سابق بر هر كاري حتما نيازي باشد. چنين برداشتي از مقايسه افعال الهي باكنشهاي بشري كه موجودي سراپا نياز است و همواره در جست و جوي تأمين احتياجات خويش ميباشد، ناشي شده است.
يك عمل ميتواند حكيمانه باشد در صورتي كه نتايجي خوب و ارزشمند به بار آورد. هرچند اين نتايج به فاعل برنگردد،بلكه به فعل و آفريده بازگشت نمايد.
اگر وارد كارخانه اي شويد كه در آن، نظام و ترتيب دقيق ببينيد، چرخ هاي آن را در گردش، دستگاه هاي مختلف آن را با هم هماهنگ و اعضا و اجزاي آن را مرتبط به هم مشاهده نماييد و ببينيد كه اجزاي اين كارخانه از هم ياري گرفته و درستي كار هر يك وابسته به درستي و بي عيبي كار ساير اجزاي كارخانه است، چه مي فهميد و چه مي گوييد؟
مي فهميد كه اين كارخانه را براي غرض و نتيجه و هدف ساخته اند؛ هر چند شما آن هدف را نشناسيد، زبان به تحسين سازندة آن باز مي كنيد و بر صنعت و هنر او آفرين مي گوييد.
در اين موضوع، آيات قرآن مجيد و احاديث نيز عقل را در آن چه درك مي كند، تأييد مي نمايند و نيز عقل را در آنچه مستقلاً از درك آن عاجز است، راهنمايي مي نمايد.
راجع به اين كه خلقت، بيهوده و بيهدف و بازي نيست، آيات متعددي در قرآن مجيد آمده است؛ از آن جمله:
«وَ ما خَلَقْنا السَّماءَ وَ الارْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطُلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا» : آسمان و زمين و آن چه را در بين آنها است به باطل نيافريديم؛ اين گمان آن كساني است كه كافر گرديدند. (ص/27)
«وَ ما خَلَقْنا الْسَّماواتِ وَ الارضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبين» :آسمانها و زمين و آن چه در آنها است؛ به بازيچه نيافريديم. (دخان/38)
در آيه 85 سوره حجر مىفرمايد: «و ما خَلَقنا السّموتِ و الأرضَ و ما بَيْنَهُما إلا بالحَقِّ...»؛ خداوند آسمان و زمين و آن چه را كه ميان آن دوست، جز به حق نيافريد.
از جمله آياتي كه صراحت دارد بر اينكه آفرينش بيهوده و باطل نيست و خردمندان بر بيهوده نبودن آفرينش گواهي مي دهند، اين دو آيه است:
«اِنَّ في خَلْقِ السَماواتِ والارضَ وَ اخْتِلافِ اللّيْلِ وَ النَّهار لاياتٍ لِاُوِلي الاَلْبابِ الَذينْ يَذْكُروُنَ اللهَ قياماً وَ قُعوداً وَعَلي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ والاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطُلاً سُبّحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ» : به تحقيق در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز، هر آينه نشانه هايي براي خردمندان است؛ آنان كه خدا را ياد مي كنند در حالي كه ايستاده و نشسته و بر پهلو خوابيده اند و تفكر در خلق آسمانها و زمين مي نمايند، پروردگارا! اين را باطل نيافريدي؛ منزّهي تو؛ پس ما را از عذاب آتش نگاه دار. (آلعمران/191 ـ 190)
راجع به هدف خلقت بسياري از اشياء و اعضاء، آيات متعدّدي در قرآن مجيد است كه با صراحت بيان ميدارد كه هدف خلقت و نتيجة آفرينش آنها، همان منافعي است كه از آنها ظاهر ميشود و خواصّي است كه دارا هستند؛ برخي از اين منافع مشهود و معلوم بوده و روز به روز ظاهرتر مي گردد و برخي ديگر هنوز هم مخفي است.
2 ـ منظور از خلقت، شناخته شدن خداو عبادت او است. در اين صورت چيزي به خدا افزوده نميشود و نقصي از اوبرطرف نميگردد. بلكه كمال نهايي بندگان در شناخت و عبوديت پروردگار است. در واقع اين جا همان غايت خلقت - كهكمال است - آمده ولي از طريق ذكر سبب كه همان خداشناسي و خداپرستي است. بنابراين با شناخت خدا و بندگي او، چيزيبه خدا اضافه نميشود. بلكه بندگان به كمال نهايي ميرسند، همان كمالاتي كه براي رسيدن به آن خلق شده و آرماني برتر از آنمقصود نيست.
در خلقت و آفرينش، دو هدف مىتوان تصور نمود: نخست هدف متوسط، دوم هدف غايى و عالى. با مراجعه به آيات قرآن و روايات اهل بيت (عليهمالسلام) روشن مىشود كه هدف متوسط، خلقت براى عبادت و بندگى خداست؛ اين مطلب در همه پديدههاى عالم سارى و جارى است. خداوند در آيه 44 سوره اسراء، درباره همه اشياء مادى عالم مىفرمايد: «... و إن ِمن شىٍإلاّ يُسَبِّح بحمدِهِ ولكن لا تَفقهُون تَسبيحَهُم...»؛ همه موجودات تسبيح خدا مىگويند، اما شما تسبيح آنها را نمىفهميد.و درباره انسان و جن نيز در سوره ذاريات، آيه 56 مىفرمايد: «وَ مَا خَلقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلاّ لِيَعبُدُونِ»؛ آفرينش انسان و جن براى بندگى است.
بنابراين از ديدگاه وحى، همه هستى تسبيح گوى ذات او هستند و مشغول عبادت، و عبادت هم هدف متوسط خلقت است.
اما هدف عالى و غايى، وصول به مبدأ نور هستى است. يعنى منتهى اليه سير مخلوقات، اوست: «وَ أَنّ إلى رَبِّكَ المُنْتهى»؛. انتهاى سير انسان به سوى پروردگار است.
«إنَّ إلى رَبّكَ الرُّجْعى»؛ برگشت به سوى خداست (علق/ 8 ) . «إنا لِله و إنا اِلَيه راجِعون»؛(بقره/ 156 ) كه همگى اين آيات، غايت سير را روشن مىكنند. پس روشن شد كه هدف غايى خلقت، به كمال رسيدن همه موجودات و رسيدن انسان به مقام قرب الهى است.
3 ـ آفرينش مقتضاي فياضيت مطلقه الهي است. در اين رابطه بايد ابتدا درك فلسفي درستي از وجود و هستي داشته باشيم و سپس به تبيين رابطه آن با فياضيت مطلقه الهي بپردازيم:
1-3- در چشمانداز و تحليل فلسفي وجود ، عين خير و كمال است و عدم ، شر. بنابر اين وجود بنفسه خير و كمال، و بهتر از نيستي است.
2-3- خداوند واجب الوجود بالذات و واجب من جميع الجهات است. يعني، همه كمالات وجودي را به طور مطلق داراست، بلكه عين همهآنهاست. و از هرگونه نقص، كاستي و عيبي پيراسته است.
3-3- از جمله كمالات مطلقه الهي، فياضيت علي الاطلاق است. درك اين ويژگي و پيامدهاي آن در فهم مسأله نقش جدي و اساسي دارد. در اين جا بايد مفهوم فياضيت را به درستي فهم كرد. براي فياضيت لااقل دو معنا ميتوان به دست آورد:
الف) اعطاي وجود به هر چيزي كه امكان وجود دارد. با توجه به اين كه وجود خير است، اگر چيزي امكان هست شدنداشته باشد و به او افاضه وجود نشود، خارج از دو صورت نيست: يا فاعلي توانا وجود ندارد كه به آن هستي دهد، و يا فاعلتوانمندي هست كه از افاضه وجود خودداري كرده است. هر دو در مورد خداوند محال است. زيرا: اولا، خداوند قدرت و توانافاضه وجود به هر ممكن الوجودي را دارد. ثانيا، خودداري از افاضه وجود، با توجه به خير بودن وجود، بخل است و بخلخلاف فياضيت مطلقه الهي است.
ب ) شرايط كمالات برتر را براي امور موجود فراهم ساختن. اين نيز چيزي است كه خداوند در نظام هستي قرار داده وجريان هستي را به سمت كمال نهايي به جريان انداخته و تمام شرايط كمال را براي موجودات فراهم ساخته است. البته كمالدر غير انسان، به نحو غير اختياري و در مورد انسان اختياري است و خداوند همه لوازم آن را فراهم كرده است. لازمه فياضيت او اين است که خلق کند و به آفريده هايش هستي بخشد. به عبارت ديگر رابطه فياضيت وخودداري از خلقت و كمال بخشيدن به هستي رابطه تناقض است. از اين رو ميرداماد ميفرمايد: «از خدا واجب است، نه بر اوكه بيافريند و كمال ببخشد».
به ديگر سخن، آفرينش نوعى احسان و فيض است از جانب خدا نسبت به مخلوقات؛ و چنين آفرينشى حُسن ذاتى دارد؛ و قيام به انجام فعلى كه ذاتاً پسنديده است، جز اين كه خود فعل زيبا باشد، به چيز ديگر نياز ندارد. لذا چون خداوند فياض على الاطلاق است فيضش را در سراسر عالم جاري ساخته و مخلوقاتي که تا پيش از اين وجودي نداشتند را ايجاد کرد و در عالم هستي سکنايشان داد.